جدول جو
جدول جو

معنی دنباله رو - جستجوی لغت در جدول جو

دنباله رو
پیرو، آنکه پشت سر دیگری برود
تصویری از دنباله رو
تصویر دنباله رو
فرهنگ فارسی عمید
دنباله رو
(یَ / یِ پَرْ وَ دَ / دِ)
آنکه از عقب کسی می رود. پیرو. تابع. تقلیدگر. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
دنباله رو
پیرو، تقلید گر، تابع
تصویری از دنباله رو
تصویر دنباله رو
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دُمْ لِ)
نام یکی از دهستانهای بخش ایذۀ شهرستان اهواز است. این دهستان در قسمت جنوب باختری ایذه و در کوهستان واقع و هوای آن در قسمتهای مرتفع معتدل و در قسمتهای پست گرم است. آب آن از رودخانه است و 18 آبادی و حدود2000 تن جمعیت دارد. قراء مهم آن عبارتست از: تنگ چاق، باجول، تالنج. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ پَرْ وَ)
دونده به دنبال کسی. آنکه از عقب کسی می دود. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ خُ)
آنکه از عقب کسی می گردد. (ناظم الاطباء) :
یا رب دل آشنا به نگاه کسی مباد
دنباله گرد چشم سیاه کسی مباد.
میرزارضی (از سفینۀ خوشگو نسخۀ خطی دانشگاه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دنباله روی
تصویر دنباله روی
تقلید
فرهنگ واژه فارسی سره
اقتدا، پیروی، تقلید، متابعت
متضاد: پیشروی
فرهنگ واژه مترادف متضاد